من و مامـــــــی و یه روز قشنگ
امروز پنج شنبه ست و صبح که از خواب بیدار شدم، صبحونه خوردم و بعد به مامی جونم گفتم: منو می بری پارک مامی هم گفتش آره عشقم اینجوری شد که رفتیم و کلی خوش گذشت مامی هم کلی عکس و فیلم از من گرفت البته قبلش اجازه گرفت و منم گفتم که اجازه داری مامی جونم چند روزی هست که یاد گرفتم و میگم: ددی .... یا مامی... I Love You بعدش هم میگم: یعنی دوستت دارم عشقم عکس های شیطونی های قشنگ امروز من مامی جونم عاشق این خنده ی ناز منه دالی بازی من با مامی کفش هامم واکس بزنم یه خنده واسه مامی ...
نویسنده :
آتریسا جون
18:51